سخنی با معلمین و ملت غارت شده ایران و پیامی به مردم سلحشور گلستان
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش بدر می برد ز موج
وین جهد میکند که بگیرد غریق را
با سپاس بیکران به پیشگاه معلمان ، این آموزگاران آزادگی ، خرد ،شجاعت و ایفا کنندگان مسئولیت علمی، اخلاقی ،ملی و انسانی.
مسلما معلمین ما «جایگاه رفیع» و «مسئولیت سترگ» خود را نه تنها در راستای مبارزه برای احقاق حقوق خویش بلکه مسئولیت حرفه ای ،علمی، اخلاقی، ملی و انسانی خود را می شناسند که آنها را به مبارزه برای ملتی که در کشوری سرشار از ثروت زندگی میکنند ولی ثروت آنها یا غارت میشود و «رهبر غیر قانونی و خائن »بجای تاکید بر «پیگرد غارتگران» میگوید «مساله را کش ندهید» و یا سرمایه آنها را خرج هوسهای ایدئولوژیک نظامی و تروریستی و اتمی نموده ،در نتیجه کشور را اماج «تحریم های بین المللی »و« تهدید جنگی »قرار داده یا ثروت آنها را به گروههایی مانند حزب الله لبنان و حماس فلسطین و نجات دیکتاتور سوریه نموده و به سرداران فاسد خود بخشیده ،فرا میخواند که به داد گورخواب ها برسند و به کمک آنها که تا کمر در زباله دانها خم میشوند تا« ته مانده »غذایی پیداکنند بشتابند و دست همکارشان را که از داشتن یک شانه تخم مرغ محروم است بگیرند.
معلمین ما که نماد هوش و خرد میباشند دست حکامی را که به تعبیر همکار شجاع همدانیشان «خدعه بندی »در پوشش «رتبه بندی »میخواهند به آنها تحمیل کنند را خوانده اند و اجازه نمیدهند که به «شعورشان توهین »شود و با «وعده سرخرمن » آنها را فریب دهند!!!!!
آری معلم که باید آموزگار شجاعت ،خرد ،عدالتخواهی ،آزادیخواهی ،و حق طلبی باشد نیک میداند که «عذر مظلومیت »از او پذیرفته نخواهد بود همانطور که از قاضی و ارتشی پذیرفته نیست زیرا قاضی باید احقاق کننده نه فقط حقوق خود بلکه حقوق دیگران باشد و ارتش فقط حراست کننده اموال خود نیست بلکه باید از کشور پاسداری کند بنابر این عذر «مظلومیت »که البته« ذاتا نکوهیده »میباشد اگر از سایر اصناف قابل پذیرش باشد در مورد این سه گروه قطعا پذیرفتنی نخواهد بود و در این میان حوزه «مسئولیت معلم »که همه ملت را در بر میگیرد از آن دو گسترده تر است زیرا مثلا قاضی مسئول احقاق حقوق اشخاص در پرونده هایی است که به او ارجاع میشود ولی معلم منتظر نیست تا پر ونده ای به او ارجاع شود، او همیشه و همه جا «معلم »است زیرا آموزگار«معلم همه »و «معلم جامعه »میباشد نه فقط آموزگار دانش آموزان خود .
معلمین ما آگاه تر از آن هستند که فریب طرح «خدعه بندی »را بخورند و با تسلیم شدن در برابر تامین کنندگان «سرخرمن »اندکی از حقوق صنفی خود دست از مبارزه بکشند و به مسئولیت حرفه ای ،اخلاقی ،ملی و انسانی خود پشت پا زنند و «شخصیت »خود را در حد «مطالبات صنفی »پایین بیاورند.
ما ضمن اعلام حمایت کامل از ادامه مبارزات معلمین و پشتیبانی از فراخوان آنها برای اعتراضات سراسری از دیگر اقشار درخواست مینماییم معلمان را تنها نگذارند و از مردم سلحشور گلستان میخواهیم با ادامه اعتراضات خشونت پرهیز و از طریق اعتصابات عمومی و ملی و نافرمانی مدنی از تکرار سرکوب کشاورزان و مردم اصفهان توسط حکومت «نامشروع و غیر قانونی» جلوگیری و آن را «ناکام» کنند.
اینک معلمین ما به فراست دریافته اند که فقط مسئول احقاق حقوق صنفی خود نمیباشند بلکه باید حقوق ملت را احقاق نمایند و این هدف بدون «استمرار مبارزه »محقق نخواهد شد.
و اما شما ملت غارت شده ایران
«میوه مبارزات »شما رسیده است با پیروزی های «نیم بند و جزیی »راضی نشوید. شما میتوانید با «همبستگی ملی »و «استمرار مبارزه مدیریت» شده و بدست با «کفایت »خود پیروز شوید و در راستای استراتژی «مبارزه خشونت پرهیز »و تاکتیک «نافرمانی مدنی و اعتصابات عمومی و ملی »و رد شیوه های «مبارزه مسلحانه »و تسلیم از طریق« بی عملی »و« تحمل نظام جور و جهل و فساد »خود و کشور خویش را آزاد کنید.
فقط اراده میخواهد .
جنبش راه سوم – راه نجات ایران
قاسم شعله سعدی
جنبش وحدت ملی ایرانیان
فریبرز صارمی
جنبش فراگیر ملی ایران
۱۴۰۰/۹/۲۸