بیانیه شماره ۶۰

هر شب ستاره ای به زمین میکشند و باز
این آسمان غمزده غرق ستاره است

گیریم که جمهوری جور و جهل و فساد و دستگاه بیدادگستری اش که قانونا مسئول حفظ جان زندانیان است زندانیان سیاسی را خودکشی نماید یا زیر شکنجه بکشد یا از معالجه آنها که بر اثر فقدان حداقل های بهداشتی-درمانی که معلول سوء مدیریت و فساد حاکم در دستگاه های حکومتی و از جمله قوه قضاییه است بیمار میشوند جلوگیری و موجب مرگ آنها شود چنانکه مرگ بکتاش آبتین چنین است و قتل عادل کیانپور چنان.

اما با قتل آبتین و کیانپور مبارزه نخواهد مرد.

سخنی با قضات و وکلا دادگستری

شگفتی ما از این نیست که در دستگاهی که تحت ریاست جنایتکارانی مانند موسوی اردبیلی ، محمد یزدی، محمود شاهرودی (رییس مجلی اعلای عراق)ابراهیم رییسی( قاتل ۶ کلاسی عضو کمیته مرگ )و محسنی اژه ای قرار داشته و درندگانی مانند خلخالی ، لاجوردی،صلواتی، مقیسه ، زرگر ، احمدزاده و غیره مردان و زنان بیگناه را روانه مسلخ میکنند. بلکه شگفتی ما از این استکه قضات با شرف و وکلای شریف که تعدادشان هم کم نیست چگونه ننگ همکاری با بیدادگستری را تحمل میکنند در حالیکه میداننداین دستگاه به مثابه ابزار سرکوب خامنه ای خائن به منفورترین و فاسدترین ارگان این نظام تبدیل شده است!!!!؟؟؟

شگفتی ما از این استکه قضات پاکدامن و وکلای عدالت خواه چگونه دادگاههای غیر قانونی که بر خلاف صریح اصل ۱۵۹ قانون اساسی که مقرر میدارد : «مرجع رسمی تظلمات و شکایات دادگستری میباشد و تشکیل دادگاه ها و تعیین صلاحیت آنها منوط به حکم قانون است »که به دستور رهبر غیر قانونی و خائن «ونه به حکم قانون »تشکیل شده را تحمل میکنند!!!!!؟؟؟؟

شگفتی ما از این استکه معافیت محاکم تجدید نظر از تشکیل جلسه دادرسی که الزام قانونی است و عدم رعایت آن مسلما موجب تضییع حقوق اشخاص میشود به استناد دستور ناقض قانون رهبر غیر قانونی و خائن به مرحله اجرا گذاشته است.
آیا قضات نمیدانند که اولا رهبر «بفرض که خود قانونی باشد!!!» طبق اصل ۱۰۷ قانون اساسی در برابر قانون با سایر اتباع کشور مساوی است و آیا نمیدانند که اختیارات رهبر اگر خود قانونی باشد در اصل ۱۱۰ قانون اساسی در ۱۱ مورد احصا شده که شامل اینگونه دخالتها نیست!!!؟
آیا قضاتی که از این دستورات تبعیت میکنند خود آتش بیار معرکه نقض استقلال دادگستری و در نتیجه نقض استقلال خودشان نیستند!!!!؟؟؟؟

آیا قوه قضاییه و مآلا قضات مسئول احقاق حق و گسترش عدالت و آزادی نیستند!!!؟؟؟
چگونه اینهمه ظلم و بیعدالتی و فساد و غارت و سرکوب را میبینند و واکنش آنها برانگیخته نمیشود!!!؟؟؟!

آیا وقتی قضات و وکلای ما نقش گاندی و نلسون ماندلا در آزاد سازی ملتشان را میبینند و وقتی میخوانند که نلسون ماندلا در خاطراتش از استقلال و شرف قضات زمان آپارتاید که زیر بار دستورات حکومتچیان نمیرفتند تمجید میکند و خود را با آن قضات مقایسه کنند عرق شرم بر پیشانیشان نمینشیند!!!؟؟؟؟

آیا تا کی بخاطر بی تفاوتی قضات و سکوت و تبعیت آنها از دخالتهای دستگاه های امنیتی باید شاهد سقوط عدالت بود!!!!؟؟؟؟

آیا وکلا و قضات با شرف ما همتراز وکلا و قضات کشور همسایه پاکستان نیستند که رییس جمهور کودتاچی و قلدر یعنی پرویز مشرف را از قدرت بزیر کشیدند!!!؟؟؟؟

آیا وکلای ایران در تراز بانوی وکیل شجاع تونس فاطمه بن دبه نیستند که اجحاف به یک دستفروش را برنتافت و پرچم مبارزه با دیکتاتوری بن علی را بدوش گرفت و بهار عرب را کلید زد که منجر به سقوط ده ها حکومت در منطقه شد!!!!؟؟؟

آیا چه تعداد و چه حجمی از جنایت باید رخ دهد که وکلا و قضات با شرف که سوگند خورده اند که مدافع حق باشند از سکوت و بی تفاوتی در مقابل اینهمه جنایت و غارت و سرکوب و فساد بر آشوبند و دست کم دست به اعتراض و اعتصاب بزنند!!!!؟؟؟؟

آیا وقت آن نرسیده که وکلا و قضات با شرف به عنوان اقشار مرجع جامعه که مسئولیتی سترگ دارند در راستای تعهد ملی، قانونی ،انسانی و حتی شرعی و لااقل برای زدودن ننگ کار در دستگاه فاسد قضایی در کنار معلمین و کشاورزان و دادخواهان و داغداران قرار گیرند!!!!!؟؟؟؟

اطمینان داریم که قضات و وکلای شریف ایران همراه با معلمین و کشاورزان و دیگر اقشار برای دفاع از حق و عدالت و نجات کشور و ملت مسئولیت خویش را ایفا خواهند نمود.

جنبش راه سوم-راه نجات ایران
قاسم شعله سعدی
جنبش وحدت ملی ایرانیان
فریبرز صارمی
جبهه فراگیر ملی ایران
۱۴۰۰/۱۰/۱۸

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *