هفتم اسفند؛ روز همبستگی ملی

همکاران عزیز وکالتی

وکلای دادگستری در همه کشورها به میزان اعتبار اجتماعی خود مسئولیت نیز دارند و تجربه نشان داده که تحولات بزرگ تاریخ عموما توسط وکلای دادگستری محقق گردیده است از توماس جفرسون یکی از پدران بنیانگذار ایالات متحده آمریکا گرفته تا ماکسیمیلیان روبسپیر رهبر انقلاب کبیر فرانسه تا ماهاتما گاندی رهبر انقلاب هند و تا نلسون ماندلا رهبر انقلاب آفریقای جنوبی حتی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه را لنین رهبری کرد که حقوق خوانده بود.

بدنبال خودسوزی محمد بوعزیزی ،خانم لیلی بن دبه وکیل شجاع دادگستری تونس پرچم مبارزه ای را برافرشت که پدیده بهار عرب را بوجود آورد و دولتهای ستمگر بسیاری را به بایگانی تاریخ فرستاد که از بن علی تا حسنی مبارک و از قذافی تا بشار اسد نمونه های آن میباشند.

بیش از هفتاد سال از میراث ارزشمند پیشوای نهضت ملی دکتر محمد مصدق یعنی استقلال کانون وکلا میگذرد تا وکیل را از انقیاد قوه قضاییه نه تنها آزاد نماید بلکه در پرتو این استقلال با نظارتی که طبعا بر دادگستری خواهد داشت از انحراف و فساد آن جلوگیری کند و وقتی می بینیم دادگستری خود به بزرگترین مرکز فساد کشور تبدیل شده و نه تنها طبق اصل ۱۵۶ قانون اساسی مستقل نمیباشد و پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی نیست و عدالت را تحقق نمی بخشد و گسترش دهنده عدل و احیا کننده حقوق عامه و آزادیهای مشروع نیست بلکه در نقش ابزار سرکوب مردم در دست رهبر منعزل عمل مینماید بناچار نمیتوانیم وکلا را از مسئولیت معاف بدانیم که سهل است، آنها را شریک جرم و در مواردی کارچاق کن قضات فاسد میشناسیم و این پرسش را قابل طرح میدانیم که : وقتی محمد بوعزیزی نتوانست تحقیر ضرب و شتم مامور دولت بن علی را تحمل کند و با خودسوزی به زندگی خود پایان داد چگونه وکلای دادگستری ما که هم خود تحقیر میشوند و هم شاهد تحقیر مردم توسط حکام نالایق و غارتگر و ستمگر هستند با این حقارت ها کنار می آیند؟ و این پرسش ساده تر که: آیا وکلای ما استقلالی را که دکتر مصدق با لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری آنهم در دوران سیاه استبداد شاه به ارمغان آورد توانستند در دوران سیاه تر استبداد شیخ حفظ کنند؟!
آیا وکلای دادگستری نمیدانند که علی خامنه ای فاقد شرایط قانونی بود و علیرغم اقرار صریح مقرون به صحت خود ، از طریق تقلب و خیانت جایگاه رهبری را غصب نمود و ولایتش باطل و از مقام رهبری منعزل میباشد و این بطلان ولایت و انعزال به همه نهادهای حاکمیتی منبعث از وی از جمله شورای نگهبان و نهادهایی که تحت نظارت استصوابی آن بوجود میآیند مانند مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری و مجلس خبرگان و قوه قضاییه و قوه مجریه تسری می یابد و همه آنها منحل و منعزل هستند ؟ ! و اذن تفویض شده به قضات باطل و در نتیجه آنها هم منعزل میباشند؟!
آیا بی عملی وکلای دادگستری در مقابل اینهمه سرکوب و غارت و فساد منزلت کانون وکلای دادگستری بعنوان قدیمی ترین و شاید اولین نهاد مدنی ایران و اعتبار وکلا را از بین نمی برد ؟!

همکاران گرامی میدانند که همانگونه که اختیار موجب مسئولیت میباشد اعتبار نیز موجب مسئولیت خواهد بود و اعتبار اجتماعی مسئولیت اجتماعی را برمیانگیزد و آیا در وضعیت کنونی که بیگانگان و سیاستهای مملکت بر باد ده حاکم منعزل همچون دو تیغه قیچی ایران و ایرانی و موجودیت کشور را تهدید مینمایند وکلای دادگستری را به ایفای این مسئولیت ملی بر نمی انگیزند ؟!

در مقابل حجم عظیمی از جور و جفا و غارت و فقر فراگیر مردم همکاران عزیز چه اقدام مبارزاتی برای احقاق حقوق و رعایت آزادی های مشروع مردم بعمل آورده اند و اگر تا کنون اقدام موثری نکرده اند آیا اکنون که در مناطق مختلف کشور اعتراضات مکرر و مستمر مردم را ملاحظه میکنند و جنبش دانشجویی بعد از نزدیک به ربع قرن طلسم ترس را شکسته و در راستای احیای هویت خویش طرحی نو در انداخته اند وکلا حاضرند به دانشجویان بپیوندند و مشترکا با دعوت از همه مردم ایران از فارس و کرد و بلوچ و عرب و ترک و ترکمن و لر و تالشی و مازنی و قشقایی و بختیاری و شیعه و سنی و معلم و بازاری و ورزشکار و کارگر و کشاورز و باز نشسته ‌و کارمند و دادخواه و هنرمند و قشر خاکستری و پیر و جوان و زن و مرد و …..۷ اسفند روز وکیل مدافع را به روز همبستگی ملی که پیش شرط هر تحولی میباشد تبدیل نمایند ؟!؟!

سرافراز ملت ایران
پاینده ایران

قاسم شعله سعدی
۱۴۰۳/۱۲/۲

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *