ملت غارت شده ایران
آیا شما سرنوشت خویش را انتخاب خواهید کرد یا سرنوشت شما را انتخاب خواهد نمود؟
کشور کهن سالمان در درازای تاریخ خود با نشیب و فرازهای فراوان روبرو بوده و دست روزگار آن را بین چاله و چاه یا بد و بدتر قرار داده ، در مواردی از چاله بیرون و به چاه افتاده یعنی بین بدتر و بد ،بدتر نصیب آن گردیده.
در همه فرودها و نشیبها چند عامل داخلی مشترک و ثابت جاده صاف کن بازیگران خارجی بوده اند که اهم آنها عبارتند از :
۱- اختلافات داخلی و عدم همبستگی ملی
۲- ضعف حکومت و بی لیاقتی حاکمان و شکاف ملت -دولت
۳- حاکمیت خرافات
۴- عدم مسئولیت پذیری و تقصیر را به گردن دیگران انداختن
۵- بی تفاوتی نسبت به سرنوشت خود و دیگران
۶-وجود خائنین وطنی
همه این عوامل زمینه ساز شلیک تیر خلاص به حاکمیت ملی و استقلال کشور توسط بیگانگان که در کمین کشور بوده و هستند گردیده و نتیجه آن چیزی جز انحتاط و سیر قهقرایی نبوده است.
چنین وضعیتی ما را از چاله نظام متصلب و طبقاتی ساسانیان بیرون و به چاه تازیان انداخت و قهرمانانی مانند بابک خرمدین و مازیار هم که برای نجات ما قد علم کردند با خیانت خائنینی چون افشین گرفتار خلافت گردیدند هرچند خائن متعاقبا قربانی بیگانه میشد.
ابومسلم اگرچه ما را از چاله بنی امیه بیرون آورد ولی به چاه بنی عباس فروبرد.
هرچند با تاسیس صفویه پس از نه قرن به حکومت مستقل رسیدیم اما از همان آغاز در شکست چالدران این نسیم به تلخی گرایید و در پایان آن سلسله ،در عصر شاه سلطان حسین که هیمنه شاه عباس فرو ریخته بود محمود افغان آمد و شاه خرافاتی بجای مبارزه با او برای نجات خود به آش نذری متوسل شد و فروپاشی کامل گردید ،اما
نادری پیدا شد و ورق برگشت و فراز آغاز گردید
در تمام دوران قبل از آن ایران از شرق توسط ابدالیها و از غرب توسط عثمانیها و از شمال توسط اسلاف پوتین مورد تجاوز قرار گرفته بود و عمده انرژی نادر صرف رفع آن تجاوزات شد.
در عصر قاجار بخش بزرگی از مملکت در راستای قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای و آخال برای همیشه از کشور جدا شد و هرگز نتوانستیم یک وجب از آن را باز پس گیریم.
چرا راه دور رویم در همین نزدیکی انقلاب مشروطه برای عدالتخانه و مجلس ملی که نماد مدرنیته و دموکراسی و آزادی بود بوقوع پیوست تا حاکمیت ملایان را منتفی و قدرت مطلقه شاه را مقید نماید اما از همان ابتدا مهمترین نماد حاکمیت ملی یعنی مجلس ملی ما توسط روسها به توپ بسته شد و در نتیجه خلا قدرت و ناامنی و هرج و مرج ،زمینه برای ظهور رضاخان با کمک بیگانگان فراهم گردید و اگرچه “امنیت “برقرار شد اما از “اهداف مشروطه “دور شدیم و خارجیها که او را آورده بودند در بحبوحه جنگ دوم جهانی بدون اجازه وارد ایران شدند و او را بدون حتی یک روز مقاومت بردند و فرزندش را بجای او نشاندند و در ادامه این روند پس از هفتاد سال که از چاله حاکمیت “دوگانه” و “تقسیم “شده “شیخ و شاه” در آمده بودیم با کنفرانس “گوادلوپ “به چاه حکومت “متمرکز و ادغام “شده “شاه در شیخ “در قالب “ولایت مطلقه فقیه “و حاکمیت “خرافه “و “فساد” و “استبداد” افتادیم یعنی از بین “بد و بدتر” نصیب ما دومی شد.
اکنون طالبان رقیب ایدئولوژیک و بنیادگرای ما با بیش از ۸۵ میلیارد دلار تجهیزات نظامی با همکاری امریکا در شرق مسقر شده و در شمال سایه خلف تزار با خیانت رهبر غیر قانونی گسترده شده و در جنوب ناتوی عربی با زعامت اسراییل در حال تحقق است و احداث دیوار در غرب حکایت از خوابهایی میکند که برایمان دیده اند و تازه واردی از خاور دور نیز در این وانفسای شکاف عمیق ملت -دولت و ضعف و ناکارآمدی پخمگان غاصب و حاکم بر کشور و ورشکستگی مالی و اقتصادی حکومت و تفرقه مردم و بی اعتمادی و بدبینی آنها نسبت به اپوزیسیون و مثل همیشه وجود “خائنین وطنی “و احتمال “وجه المصالحه” قرار گرفتن ایران بین شرق و غرب در تله تجاوز پوتین به اوکراین و ظهور ناگهانی “رهبران فصلی” ، درست در زمانی که قیام ملت غارت شده وارد مرحله تعیین کننده شده و طرح شعارهای انحرافی مانند “رفراندوم قانون اساسی “و “اصلاحات ساختاری ” که “زنگ خطر “را به صدا درآورده است از ملت هوشیار میپرسیم که :
آیا هنوز زمان همبستگی ملی فرا نرسیده ؟
آیا اجازه میدهیم بیگانگان با گوادلوپی جدید سرنوشت ما را رقم زنند و ما را از چاله به چاه بیاندازند ؟
آیا با عبرت نگرفتن از تجارب تلخ گذشته بجای کشف چهره هایی در تراز نادر و امیر کبیر و تفویض مسئولیت “هماهنگی “قیام به آنها و “پشتیبانی “عملی از آنها صرفا برای دوره “گذار” از جمهوری جور و جهل و فساد، دچار انفعال خواهیم شد تا بجای آنکه ما سرنوشت خود را تعیین کنیم سرنوشت تکلیف ما را روشن کند؟ آنهم سرنوشتی به دست بیگانگان ؟
آیا زمان ایفای مسئولیت ملی در پرتور خرد و هوشیاری و همبستگی ملی نرسیده است؟
آیا کشور در آستانه فروپاشی و ما در معرض اتخاذ تصمیمی تاریخی نیستیم؟
آیا فردا شنبه ۱۱ تیر فقط بازنشستگان برای اعتراض به خیابانها میآیند و دیگر اقشار غارت شده غایب خواهند بود یا در یک همبستگی ملی شکوهمند همه اقشار از بانوان ،کشاورزان ،کارگران بازاریان، ورزشکاران ،هنرمندان کارمندان ،مالباختگان ،داغدیدگان، دادخواهان، حقوقدانان ،دانشجویان ،دانش آموزان، معلمان و غیره قیامی ملی را به نمایش خواهند گذاشت؟؟؟؟؟؟
سرافراز ملت ایران
پاینده ایران
سخنگوی ائتلاف ملی ایرانیان
قاسم شعله سعدی
۱۴۰۱/۴/۱۰