ملت غارت شده ایران
آیا از چاله به چاه افتادن تقدیر همیشگی ماست؟
میدانید که با شکست هخامنشیان حدود ۱۷۰ سال تحت سلطه سلوکیان یعنی وابستگان سلوکوس سردار یونانی بودیم و برای رهایی از از نظام طبقاتی و متصلب ساسانیان در مقابل حمله تازیان مقاومت پیروزمندانه نکردیم و از چاله خود را به چاه انداختیم و ۹۰۰ سال تحت سلطه آنها بودیم که ما را “موالی “یعنی “بردگان “میخواندند یعنی بیش از ۱۰۰۰ سال از تاریخ مدون ۲۵۰۰ ساله ما افتخار ندارد و با ظهور صفویه دوباره از “چاله “در آمدیم و به “چاه “افتادیم و نزدیک به ۴۰۰سال تحت سلطه مشترک “شیخ و شاه “قرار داشتیم.
انقلاب مشروطه با هدف خلع ید از “شیخ “و محدود کردن قدرت “شاه “انجام شد ولی ظرف یک سال فضل الله نوری با تعبیه هیئت تراز در پارلمان ،سایه روشنی از قدرت شیخ را اعاده کرد و در طول ۷ دهه اگر چه “نفوذ شیخ “تحلیل رفت ولی “خودکامگی شاه “افزایش یافت تا آنجا که سر از سیستم “تک حزبی” رستاخیز در آورد حتی به آن هم اکتفا نکرد و گفت یا عضو حزب “رستاخیز” شوید یا پاسپورت بگیرید و از کشور “بروید” ،سرکوب توسط “ساواک “هم بیداد میکرد و عملا “آمریکا و انگلستان” بر مقدرات کشور حاکم بودند و اگر مستشاران امریکایی به زن ایرانی هم تجاوز میکردند در راستای کاپیتولاسیون دستگاه قضایی ایران نمیتوانست آنها را محاکمه کند و همانطور که امروز امکان “اصلاح نظام فعلی “وجود ندارد ،”اصلاح رژیم سابق “دور از دسترس بود و شما چاره ای جز “انقلاب “نداشتید.
اکنون که قیام شما وارد مرحله”تعیین کننده ای “گردیده عده ای به تکاپو افتاده اند که دوباره شما را از “چاله جمهوری اسلامی» به “چاه نظام سابق” رهنمون شوند و با آنکه چهره برجسته و با ظرفیتی برای رهبری قیام ملت معرفی نمیکنند و به دنبال کسی هستند که خود به ضعف او اذعان دارند و میدانند که در شرایط کنونی که رهبر غیر قانونی شمشیر را علیه مردم و قیام ملت از “رو “بسته و مدیریت این قیام به وجود رهبرانی تمام عیار ، سلحشور ،شجاع مصمم ،مسئولیت پذیر و مدیر و مدبر نیاز دارد و کاندیدای آنها رسما میگوید نه “مسئو لیت “میپذیرد و نه “تمایل” به رهبری قیام مردم دارد بر نسخه خود اصرار مینمایند و با “انکار انقلاب “۵۷ و “شورش “خواندن آن عملا به “شعور” شما توهین میکنند در حالیکه خود شاه در نطق تلوزیونی دیماه ۵۷ به صراحت میگوید :
صدای “انقلاب مردم ایران “را شنیده و به وجود “فشار ،اختناق و سازش “نامقدس فساد مالی و سیاسی “و “بی قانونی” و “ظلم “اقرار مینماید و تعهد میکند که پس از این در کشور “استبداد “و “ظلم” و “فساد” نباشد . پاره ای از طرفداران سیستم سابق که از وضعیت آن زمان “بهشت برین” ترسیم میکنند تا آنجا پیش میروند که از تورم ۲۵صدی علیرغم صادرات گسترده نفت به رشد اقتصادی دو رقمی میرسند جالب تر اینکه حتی بعضی اشخاص که “زخم خورده” نظام سابق هستند هم با این گروه هم صدا میشوند .
در این میان “اصلاح طلبان” که علیرغم در اختیار داشتن همزمان “مجلس” و “دولت “و “پشتیبانی” گسترده مردم حتی از اصلاح قانون مطبوعات “عاجز” بودند و این عجز موجب شد که مردمی که پس از ۲۰ سال انتظار از اصلاح و اصلاح طلبان نا امید شدند و طومار آنها را با فریاد رسای “اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا “پیچیدند اکنون برای حفظ نظام خیز برداشته و نسخه “رفراندوم” و اصلاحات “ساختاری” می پیچند.
تجربه انقلاب ۵۷ نشان داد که رهبر مقتدر ولی مرتجع و خودکامه و خدعه گر فاجعه می آفریند.
و جنبش ۸۸ ثابت کرد که رهبر ضعیف حتی اگر فاشیست نباشد جنبش را به هدر میدهد.
و قیامهای ۹۶ و۹۸ ثابت کرد که قیام بدون رهبر به شکست می انجامد .
اکنون پرسش این است که آیا قرار است دوباره از چاله در آییم و به چاه افتیم؟
آیا در وضعیتی که رهبر غیر قانونی شمشیر را از رو بسته و وجود راهبرانی شجاع و باظرفیت و مصمم ومسئولیت پذیر برای هماهنگی قیام ضروری تر از هر زمان میباشد خلا مدیریتی قیام را به شکست نمی رساند ؟
آیا در میان ملتی ۸۵ میلیونی اشخاصی آزادیخواه و دموکرات و با ظرفیت و مصمم و مسئولیت پذیر و سلحشور و مدبر و مدیر یافت نمی شوند که هماهنگی قیام مردم را منحصرا از اکنون تا سقوط جمهوری جور و جهل و فساد بعهده گیرند؟
و پس از پیروزی ، همه سهم خواهان و مدعیان و جریانها و چهره ها و احزاب را به صندوق آرا در رژیم سکولار دموکراتیک و مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر آینده ارجاع و احاله دهند؟
آیا ملت ایران خود “ابتکار عمل “را برای نجات خویش بدست میگیرد و سرنوشت خود را تعیین میکند یا دوباره منفعلانه منتظر میماند تا بیگانگان رهبری به آنها تحمیل کنند؟
سرافراز ملت ایران
پاینده ایران
جنبش راه سوم-راه نجات ایران
قاسم شعله سعدی
۱۴۰۱/۳/۳۰