عمر خود را گر فدا در راه ایران میکنم
این فداکاری بحکم عقل و ایمان میکنم
بسته بودم عهد با هم میهنانم لاجرم
سعی و کوشش در وفا بر عهد و پیمان میکنم
عشق فرمان داد تا درس فداکاری دهم
سعی اندر قامت مجری فرمان میکنم
تا بیاموزم جوانان را رموز عاشقی
جان فدا در آرزوی وصل جانان میکنم
گرچه مشکل مینمود اول ولی در راه دوست
این عمل را ساده و بس سهل و آسان میکنم
هم وطنخواهان کشور را دلالت بر مصاف
هم حمایت از زن و مرد مسلمان میکنم
گرچه دین بر من دهد فرمان آتش بس ولی
من تهاجم بر عدو با عشق انسان میکنم
چون قسم خوردم براندازم نظام سلطه را
سرنگون از تخت خود شیخ خراسان میکنم
واعظان را خلع ید از قدرت و در راس آن
سید علی را تا ابد در کنج زندان میکنم
من نمیترسم ز دژخیمان حاکم بر وطن
چونکه هم ترک زن و فرزند و هم جان میکنم
چون درفش کاویان را کاوه بر دوشم نهاد
هموطن ضحاک ایران را پریشان میکنم
این کویر تشنه آزادی و انصاف را
ابر خواهم گشت و سیرابش ز باران میکنم
خانه رنگ و ریا میبندم و میخانه را
باز بر ساقی و جمع میگساران میکنم
من فروپاشی اخلاقی میهن را علاج
با تاسی بر مرام عشقبازان میکنم
ما که در همزیستی مشهور عالم بوده ایم
باز ایران را دیار مهربانان میکنم
ثروت این مملکت را خرج آبادانی و
رونق این کشور مخروب و ویران میکنم
پول ملت را نخواهم داد بر بیگانگان
صرف آب و برق و خرج مسکن و نان میکنم
تا کمر آنکس که در مزبل پی ته مانده است
بی نیاز از جوع و از دارو و درمان میکنم
مملکت در معرض هدم است ، یاری ار کنید
هم رهایش هم به از ملک سلیمان میکنم
شعله استقلال ایران را دوباره برقرار
زامریکا و انگلیس و روس و خاقان میکنم
سروده قاسم شعله سعدی
۱۴۰۴/۲/۷